پشتک، وارو
flip-flop
انگلیسی به فارسی
پشتکوار
(الکترونیک) مدار الاکلنگی، مدار دو ضربهای
(جمع) دمپایی لاانگشتی
(صدای ضربهی تند و سبک) تپ، تلپتولوپ
تغییر ناگهانی در مسیر یا طرز فکر و غیره
فلیپ فلاپ، حرکت تند پرنده و هواپیما، چرخ فلک، الاکلنگ، با صدای چلپ چلوپ
مترادف و متضاد
change of mind
Synonyms: U-turn, about-face, change, change of course, change of heart, changeover, reversal, second thoughts, switch, switchover, turn-around, turnabout, turnaround
جملات نمونه
The Republican senator did a flip-flop and became a Democrat!
سناتور جمهوریخواه غفلتاً (جسورانه) دمکرات شد!
کلمات دیگر: