تکمیلی، بعدی، سپسین، پساختی، پسآمدی، پسآیند
follow-up
انگلیسی به فارسی
انجام، ادامه (تا پایان)، فرجامیابی، دنباله
(هر چیزی که متعاقب چیز دیگری برای تکمیل آن انجام شود) پیگیری، دنبالهگیری
پیگیری، تماس با بیمارپس از تشخیصیا درمان
جملات نمونه
follow-up medical examinations
آزمایشهای پزشکی (بعدی)
follow-up care in treating cancer
پیگیری مراقبت در درمان سرطان
This conference is a follow-up to an earlier one in Shiraz
این گردهمایی دنبالهی کنفرانس پیشین شیراز است.
کلمات دیگر: