کلمه جو
صفحه اصلی

full-bodied

انگلیسی به فارسی

(شراب یا خوراک و غیره) قوی و خوشمزه، پر طعم و بو


(از نظر اندازه و پهنا یا جنس و نوع) درشت، تنومند، پر مایه


کامل بدن، تنومند، عظیم الجثه


مترادف و متضاد

robust


Synonyms: concentrated, fruity, full-flavored, heady, heavy, lusty, mellow, potent, redolent, rich, strong, well-matured


Antonyms: weak


جملات نمونه

full-bodied wine

شراب قوی و خوشمزه



کلمات دیگر: