(در اصل) جادو، طلسم، افسون
glamour or glamor
انگلیسی به فارسی
فریبایی (ناشی از اسرار آمیزی و گریز پایی)، سحرآمیزی، گیرایی سحر آمیز، جذبهی مسحور کننده، دلفریبی
جملات نمونه
The girls appeared to be under a glamor.
چنین به نظر میرسید که دختران طلسم شدهاند.
the glamour of the Orient
زیبایی سحرآمیز خاور زمین
کلمات دیگر: