کلمه جو
صفحه اصلی

jerry-built

انگلیسی به فارسی

(هر چیزی که از جنس بد باشد و بد ساخته شده باشد) بنجل، پیزری، سر هم بندی شده، زپرتی، (خانه و غیره) بساز و بفروش، بنا ساز


جری ساخته شده است، سر هم بندی شده، ارزان بنا شده، با بی دقتی روی هم سوار شده


مترادف و متضاد

flimsy


Synonyms: cheap, defective, insubstantial, jerry-rigged, junky, makeshift, ramshackle, rickety, shoddy, slipshod, unsound, unsubstantial



کلمات دیگر: