(عامیانه) معتاد به مواد مخدر (بهویژه هرویین)
junkie or junky
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) (در مورد خوراک یا علاقه یا فعالیت و غیره) خوگرفته، مردهی کاری
جملات نمونه
a TV junkie
معتاد به تلویزیون
کلمات دیگر:
(عامیانه) معتاد به مواد مخدر (بهویژه هرویین)
(عامیانه) (در مورد خوراک یا علاقه یا فعالیت و غیره) خوگرفته، مردهی کاری
a TV junkie
معتاد به تلویزیون