سمت چپ، چپ سوی، در چپ
left-hand
انگلیسی به فارسی
با دست چپ، وابسته به دست چپ
دست چپ، کج، واقع در دست چپ
جملات نمونه
He lives in the left-hand house.
او در خانهی سمت چپ زندگی میکند.
a left-hand punch
مشت با دست چپ
کلمات دیگر:
سمت چپ، چپ سوی، در چپ
با دست چپ، وابسته به دست چپ
دست چپ، کج، واقع در دست چپ
He lives in the left-hand house.
او در خانهی سمت چپ زندگی میکند.
a left-hand punch
مشت با دست چپ