پر نفس (کسی که دیر خسته میشود یا به نفس نفس میافتد)، دراز نفس
long-winded
انگلیسی به فارسی
(سخن یا نوشتار) طولانی و خسته کننده، مطول، روده دراز، پرحرف
طولانی مدت، دراز نفس، پرگو
مترادف و متضاد
wordy
Synonyms: bombastic, chatty, gabby, garrulous, loquacious, palaverous, prolix, rambling, talkative, verbose, voluble
جملات نمونه
a long-winded horse
اسب پرنفس
The most long-winded speaker I've ever seen.
روده درازترین ناطقی که در عمرم دیدهام.
کلمات دیگر: