(دارای عضلات بیش از حد رشد کرده و سفت که جلو حرکت طبیعی را می گیرند) غیر قابل انعطاف، بی نرمش، خمش ناپذیر، بی خمش، سفت و آهسته
muscle-bound
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
The army had become slow, muscle-bound, and backward-looking.
ارتش کند و بینرمش و گذشتهنگر شده بود.
کلمات دیگر: