کلمه جو
صفحه اصلی

old-time

انگلیسی به فارسی

وابسته به پیشترها، سابقی، پیشین، وابسته به زمانهای گذشته


پر سابقه، کهنه کار، کارکشته


زمان قدیم، کهنه کار


جملات نمونه

an old-time journalist

روزنامه‌نگار پرسابقه



کلمات دیگر: