کلمه جو
صفحه اصلی

out-

انگلیسی به فارسی

پیشوند: از بیرون، در بیرون، بیرونی، خارجی


پیشوند: به سوی بیرون، برونسوی، به خارج، به بیرون


پیشوند: بیشتر، بزرگتر، بهتر


جملات نمونه

outpatient

بیمار سرپایی


outbuilding

ساختمان بیرونی، عمارت خارجی


outbound

عازم خارج، برون‌رو


I am going to outsell him.

از او بیشتر فروش خواهم کرد.


He outdid everyone else.

او از همه بهتر کار کرد. (دست همه را از پشت بست)


to outscore

بیشتر امتیاز آوردن (از)


to outshout

بلندتر داد زدن (از)


to outswim

بیشتر شنا کردن (از)


to outwalk

بیشتر پیاده‌روی کردن (از)



کلمات دیگر: