دانشجوی دورهی معلمی که تمرینا درسمیدهد، دانشجوی تدریس عملی
practice teacher
انگلیسی به فارسی
تدریس عملی کردن
مترادف و متضاد
student teacher
Synonyms: apprentice teacher, pupil teacher, teacher's aide
کلمات دیگر:
دانشجوی دورهی معلمی که تمرینا درسمیدهد، دانشجوی تدریس عملی
تدریس عملی کردن
student teacher
Synonyms: apprentice teacher, pupil teacher, teacher's aide