کلمه جو
صفحه اصلی

preempt or pre-empt

انگلیسی به فارسی

از راه شفعه زمین به دست آوردن


پیشدستی کردن، زودتر اقدام کردن


ممانعت، جلوگیری


(بازی بریج) توپ زدن


جملات نمونه

They preempted us and bought the land.

آنها بر ما پیش‌دستی کردند و زمین‌ها را خریدند.



کلمات دیگر: