کلمه جو
صفحه اصلی

rubber-stamp

انگلیسی به فارسی

مهر لاستیکی زدن به


(عامیانه - بیبررسی و چون و چرا) مورد تصویب قراردادن، صحه گذاشتن


وابسته به صحهگذاری، مطیع


جملات نمونه

The council rubber-stamped all of the leader's decisions.

شورا همه‌ی تصمیمات رهبر را بی‌چون‌وچرا تصویب کرد.



کلمات دیگر: