خود وادار کرده، (به وجود آورده شده توسط خود شخص) خودآفرین
self-induced
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
Her anxiety was self-induced.
دلواپسی او خودآفرین بود.
کلمات دیگر:
خود وادار کرده، (به وجود آورده شده توسط خود شخص) خودآفرین
Her anxiety was self-induced.
دلواپسی او خودآفرین بود.