(غریزه) صیانت ذات، حفظ جان
self-preservation
انگلیسی به فارسی
خویشتن پایی، احتراز از خطر
حفاظت از خود، حفظ جان، صیانت نفس، بقاء خود
جملات نمونه
He did it for self-preservation.
به خاطر حفظ جان آن کار را کرد.
کلمات دیگر:
(غریزه) صیانت ذات، حفظ جان
خویشتن پایی، احتراز از خطر
حفاظت از خود، حفظ جان، صیانت نفس، بقاء خود
He did it for self-preservation.
به خاطر حفظ جان آن کار را کرد.