کلمه جو
صفحه اصلی

shakedown

انگلیسی به فارسی

بستر ناراحت، بستر کاهی، تختخواب سردستی


(عامیانه) به زور ستانی، تلکه، سرکیسه کردن، اخاذی


(آمریکا - عامیانه) جستجوی بدن شخص یا محل، تفتیش


آزمایشی، امتحانی (به‌ویژه ابزار یا وسایط جدید)


shakedown، تجزیه، اوار


جملات نمونه

a shakedown cruise

سفر آزمایشی با کشتی نو



کلمات دیگر: