(با سرعت و صدای ویز ویز) رد شدن، غژغژکنان گذشتن، غژغژ کردن
whiz or whizz
انگلیسی به فارسی
ویز ویز، غژ، غژغژ، وژ وژ، زر زر، صدای (زز) (در اثر سرعت)
(بهویژه با چرخاندن) به ویژ ویژ آوردن، (سریع) چرخاندن
(آمریکا - عامیانه) معرکه، عالی، زبل، ماهر، زبردست
جملات نمونه
The natives' arrows whizzed over our heads.
پیکانهای بومیان غژغژکنان از بالای سرمان رد میشدند.
a motorcycle whizzed by me
یک موتورسیکلت غژی از کنارم گذشت
the constant whiz of passing cars
(صدای) غژغژ دائم اتومبیلهای درحال عبور
a whiz at football
خدای فوتبال
A whiz of a car!
یک اتومبیل معرکه!
a whiz-kid
جوانک زبل، آدم زرنگ
کلمات دیگر: