کلمه جو
صفحه اصلی

blow away

انگلیسی به فارسی

چیزی را به وزش باد سپردن


چیزی را به وسیله‌ی هوا پراکنده کردن یا حرکت دادن


کسی را با تیراندازی کشتن


مبهوت کردن، تحت‌تأثیر قرار دادن


مترادف و متضاد

Cause to go away by blowing


Disperse or to depart on currents of air


Kill (someone) by shooting them


Flabbergast; to impress greatly



کلمات دیگر: