چیزی را به وزش باد سپردن
blow away
انگلیسی به فارسی
چیزی را به وسیلهی هوا پراکنده کردن یا حرکت دادن
کسی را با تیراندازی کشتن
مبهوت کردن، تحتتأثیر قرار دادن
مترادف و متضاد
Cause to go away by blowing
Disperse or to depart on currents of air
Kill (someone) by shooting them
Flabbergast; to impress greatly
کلمات دیگر: