مشغول و گرفتار چیزی بودن
run around
انگلیسی به فارسی
در اطراف حرکت کن، ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
مترادف و متضاد
Be very busy doing many different things
کلمات دیگر:
مشغول و گرفتار چیزی بودن
در اطراف حرکت کن، ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
Be very busy doing many different things