(رَ) ( اِ.) آرنج .
آرن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
آرن . [ رُ ] (یونانی ، اِ) گیاهی است که آن را لوف گویند. قسم بزرگ آن لوف الکبیر و شجرةالتنین و آرن مطلق ، و قسم کوچک آن لوف الصغیر و خبزالقرود و آذان الفیل و پیلگوش و فیلغوش و فیلگوش و فیلجوش و رجل العجل ، و قسم دیگر آن لوف الحیه و دراقیطون و لوف مستطیل ، و قسم چهارم آن لوف الجعدة، و قسم پنجم آن قلقاس نامیده میشود. و رجوع به آرن صارن شود.
آرن .[ رَ ] (اِ) بندگاه میان ساعد و بازو از برون سوی یعنی جانب وحشی . آرنج . وارن . رونکک . مرفق :
زمانی دست کرده جفت رخسار
زمانی جفت زانوکرده آرن .
زمانی دست کرده جفت رخسار
زمانی جفت زانوکرده آرن .
آغاجی .
فرهنگ عمید
= آرنج: ◻︎ زمانی دست کرده جفت رخسار / زمانی جفت زانو کرده آرن (آغاجی: شاعران بیدیوان: ۱۹۵ حاشیه).
دانشنامه عمومی
(پهلوی) غیور، مرد سلحشور.
کلمات دیگر: