ازبر. [ اَ ب َ ] (ع ص ) مرد بزرگ دوش و کتف . || موذی از هر چیزی . (منتهی الارب ).
ازبر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
از حفظ؛ از حافظه.
〈 ازبر داشتن: (مصدر متعدی) چیزی را به یاد داشتن؛ مطلبی را در حافظه داشتن.
〈 ازبر کردن: (مصدر متعدی) حفظ کردن و به خاطر سپردن.
کلمات دیگر: