۱. پایمالشده، تلفشده، حیفومیل شده، ضایعشده، هدررفته
۲. خرابشده، ویرانشده، منهدمشده ≠ آباد شده، معمور
۳. نابودشده، نیستشده، فناشده، معدومشده ≠ هستییافته
بربادرفته
مترادف و متضاد
فرهنگ عمید
تلفشده؛ ازدسترفته.
کلمات دیگر:
۱. پایمالشده، تلفشده، حیفومیل شده، ضایعشده، هدررفته
۲. خرابشده، ویرانشده، منهدمشده ≠ آباد شده، معمور
۳. نابودشده، نیستشده، فناشده، معدومشده ≠ هستییافته
تلفشده؛ ازدسترفته.