بلدالحرام . [ ب َ ل َ دُل ْح َ ] (ع ترکیب وصفی ) (ال ...) شهر حرام . شهر حرمت دار. و رجوع به حرام شود. || (اِخ ) مکه . (دهار). ام القری . البلدالامین . و رجوع به بلدالامین شود.
بلدالحرام
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
مکه.
کلمات دیگر:
بلدالحرام . [ ب َ ل َ دُل ْح َ ] (ع ترکیب وصفی ) (ال ...) شهر حرام . شهر حرمت دار. و رجوع به حرام شود. || (اِخ ) مکه . (دهار). ام القری . البلدالامین . و رجوع به بلدالامین شود.
مکه.