کلمه جو
صفحه اصلی

پوست خرکن

لغت نامه دهخدا

پوست خرکن . [ ت ِ خ َ ک َ ] (نف مرکب ) آنکه پوست خر مرده کند. || اندک بین . خردک نگرش . طماع . خام طمع. تنابذیست مردم همدان را و مراد از آن طمع و اندک بینی است . لقب زشتی که مردم دیگر شهرها به اهل همدان دهند.


فرهنگ عمید

۱. کسی که پوست خر مرده را بکَنَد.
۲. [مجاز] طماع؛ خام‌طمع.


دانشنامه عمومی

در گذشته در شهر همدان کارخانه تولید چرم وجود داشت و چرم مورد نیاز این کارخانه از حیواناتی مانند گاو اسب و خر و ... تهیه می شده است،کشاورزانی که خرهایشان پیر و از کار افتاده می شدند خر های خود را در دشت و کوه رها می کردند و به جای اینکه این حیوان توسط گرگ و دیگر درندگان خورده شود مردم آنها را می گرفتند و چرم آنها را به کارخانه می فروختند و به مردم همدان نسبت پوست خر کن را به این دلیل دادند. این لغت در لغتنامه دهخدا به اشتباه معنی شده است.



کلمات دیگر: