کلمه جو
صفحه اصلی

حروف چین

لغت نامه دهخدا

حروف چین . [ ح ُ ] (نف مرکب ) مُرَتِّب . در اصطلاح چاپخانه ، کسی که حرفهای سربی را یک بیک پهلوی هم چیند و صفحه ٔ کتاب فراهم سازد. کارگر چیننده ٔ حروف . مقابل کارگر فرم بند و کارگر غلطگیر.


فرهنگ عمید

کارگر چاپخانه که مطالب کتاب، روزنامه، و سایر مطالب نوشتنی را با حروف سربی می‌چیند و برای چاپ کردن آماده می‌سازد.



کلمات دیگر: