کلمه جو
صفحه اصلی

دانش آباد

لغت نامه دهخدا

دانش آباد. [ ن ِ ] (اِ مرکب ) آبادشده بدانش . علم آباد. آنجاکه بعلم و دانش آباد و معمور شده باشد :
نیست در هیچ دانش آبادی
فحل و داناتر از من استادی .

نظامی .



فرهنگ عمید

۱. آباد‌شده به دانش؛ جایی که به علم و دانش آبادی و رونق گرفته.
۲. مرکز و محفل علم و دانش: ◻︎ نیست در هیچ دانش‌آبادی / فحل و داناتر از من استادی (نظامی۴: ۶۴۹).



کلمات دیگر: