کلمه جو
صفحه اصلی

دل خراش

فرهنگ معین

( ~. خَ) (ص فا.) آن چه شخص را آزرده و رنجیده سازد.


فرهنگ عمید

خراشندۀ دل؛ چیزی که دل را بیازارد؛ امری که انسان از آن رنجیده و اندوهگین شود.



کلمات دیگر: