کلمه جو
صفحه اصلی

سال آزمای

لغت نامه دهخدا

سال آزمای . [ زْ / زِ ] (ن مف مرکب ) کسی که مجرب است و نیک و بد سالهای سال را دیده است . (استینگاس ص 942). سال آزموده . رجوع به سال شود.


فرهنگ عمید

کسی که سال‌های دراز نیک و بد روزگار را دیده و تجربه اندوخته؛ پیر؛ کهنسال؛ سال‌آزماینده؛ سال‌آزموده: ◻︎ بپرسید کای پیر سال‌آزمای / فکنده سرت سایه بر پشت پای (نظامی۵: ۸۵۱).



کلمات دیگر: