کلمه جو
صفحه اصلی

سخن آرا

لغت نامه دهخدا

سخن آرا. [ س ُ خ َ ] (نف مرکب ) سخن آرای . شاعر. گوینده . و برمنشی و خطیب نیز اطلاق کنند. (آنندراج ) :
بمدح مجلس میمون تو مزین باد
جریده ٔ سخن آرای پیر سوزنگر.

سوزنی .


بصدر خود سخن آرای را مقدم دار
شنو ز لفظ حکیمان تحیت و تسلیم .

سوزنی .


مر سخن آرای را به ز ثنای تو نیست
آنچه درآید بگوش وآنچه برآید ز کام .

سوزنی .



فرهنگ عمید

۱. کسی که خوب چیز بنویسد.
۲. آن‌که خوب سخن بگوید.



کلمات دیگر: