کلمه جو
صفحه اصلی

سرآخور

لغت نامه دهخدا

سرآخور. [ س َ خُرْ ] (اِ مرکب ) رجوع به سرآخر شود. || میرآخور و رئیس اصطبل . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

اسبی که در طویله از همۀ اسب‌ها بهتر باشد.



کلمات دیگر: