کلمه جو
صفحه اصلی

شترمآب

لغت نامه دهخدا

شترمآب . [ ش ُ ت ُ م َ ] (ص مرکب ) اشترمآب . بیش از حد لزوم موقر و بطی ٔ و بسته کار. بسیار موقر. متین زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرست . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اشترمآب شود.


فرهنگ عمید

۱. متین و موقر مانند شتر.
۲. ویژگی کسی که مانند شتر به تٲنی و کندی حرکت کند.



کلمات دیگر: