کلمه جو
صفحه اصلی

عالم گیر

لغت نامه دهخدا

عالم گیر. [ ل َ ] (نف مرکب ) جهانگیر. گیرنده ٔ عالم . آنکه یا آنچه جهان رافراگیرد. (از ناظم الاطباء). مسخرکننده :
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه ها شد داستان انجمن .

حافظ.



فرهنگ عمید

آنچه همۀ جهان را فرامی‌گیرد؛ جهان‌گیر.



کلمات دیگر: