کلمه جو
صفحه اصلی

فراآمدن

لغت نامه دهخدا

فراآمدن . [ ف َ م َ دَ ] (مص مرکب ) پیش آمدن :
برخیز و فراآی و قدح پر کن و پیش آر
زآن باده که تابنده شود زو شب تاری .

فرخی .


رجوع به فرا شود.

فرهنگ عمید

پیش آمدن.



کلمات دیگر: