مراآت . [ م ُ ] (ع مص ) ریا کردن . مرائات . ریاء. رجوع به مرائات شود. || نشان دادن خلاف واقع. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریاء و ریا شود.
مراآت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
نمودن؛ نمایش دادن؛ به رخ کشیدن.
کلمات دیگر:
مراآت . [ م ُ ] (ع مص ) ریا کردن . مرائات . ریاء. رجوع به مرائات شود. || نشان دادن خلاف واقع. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریاء و ریا شود.
نمودن؛ نمایش دادن؛ به رخ کشیدن.