indebted
وامدار
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
۱. بدهکار، غارم، قرضدار، مدیون، مقروض
۲. بستانکار، رهین، طلبکار، متشکر، مرهون ≠ طلبکار
فرهنگ عمید
قرضدار؛ بدهکار.
کلمات دیگر:
indebted
۱. بدهکار، غارم، قرضدار، مدیون، مقروض
۲. بستانکار، رهین، طلبکار، متشکر، مرهون ≠ طلبکار
قرضدار؛ بدهکار.