زبردستي , تردستي , سبکدستي , چابکي , چالا کي , شگرفي , مزيت , برتري , خوبي , تفوق , رجحان , فضيلت
براعه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
براعة. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) تمام شدن در فضل و درگذشتن از اصحاب در دانش و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به براعت شود.
کلمات دیگر: