کلمه جو
صفحه اصلی

حرکه

فارسی به عربی

حركة الاستقلال


عربی به فارسی

جنبش , تکان , حرکت , جنب وجوش , پيشنهاد , پيشنهاد کردن , طرح دادن , اشاره کردن


لغت نامه دهخدا

حرکة. [ ح َ رَ ک َ ] (ع مص ) رجوع به حرکت شود.


حرکة. [ ح َ ک َ ] (ع اِ) درخت چوب پنبه . شویر. شوبر. زلنفج . برینس .



کلمات دیگر: