مزه وبو , مزه , طعم , چاشني , مزه دار کردن , خوش مزه کردن , چاشني زدن به , معطرکردن
نکهه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
نکهة. [ ن َ هََ ] (ع اِ) بوی دهان . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ازکنزاللغات و صراح ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (ازاقرب الموارد). || بوی خوش . (آنندراج ). رجوع به نکهت شود. || اسم است از نَکْه . (از متن اللغة). یک بار تنفس کردن با بینی . (از اقرب الموارد) (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نَکْه شود.
کلمات دیگر: