اساني , سهولت , اسودگي , راحت کردن , سبک کردن , ازاد کردن
سهوله
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
سهولة. [ س ُ ل َ ] (ع مص ) نرم گردیدن . (منتهی الارب ). نرم شدن . (دهار). آسان و نرم شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
کلمات دیگر:
اساني , سهولت , اسودگي , راحت کردن , سبک کردن , ازاد کردن
سهولة. [ س ُ ل َ ] (ع مص ) نرم گردیدن . (منتهی الارب ). نرم شدن . (دهار). آسان و نرم شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).