کلمه جو
صفحه اصلی

بأذنه

لغت نامه دهخدا

بأذنة. [ ب َءْ ذَ ن َ ] (ع مص ) فروتنی کردن . || اقرار کردن . شناختن . بأذن به ؛ اقرار کرد و شناخت و دانست آن را. (از منتهی الارب ).



کلمات دیگر: