بابامحمود. [ م َ مو ] (اِخ ) (امیر...) امیر بابامحمود ولد امیر باباحسن که سالها در سلک محرمان خاقان منصور [ سلطان حسین میرزا بایقرا ] منتظم بود و بمنصب مهرداری قیام می نمود. با جمعی کثیر از رؤساء لشکر شاهزادگان از زخم تیغ و تیر اوزبکان بر خاک هلاک افتاد... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 386).
بابامحمود
لغت نامه دهخدا
بابامحمود. [ م َ مو ](اِخ ) دهی از دهستان سگوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد 18 هزارگزی باختر زاغه و 6 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔخرم آباد به بروجرد. کوهستانی ، معتدل . سکنه ٔ آن 222 تن . شیعه لکی . آب آن از چشمه ٔ بابا محمود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ سگوند می باشند. عده ای در ساختمان و عده ای در سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام در حوالی ییلاق قشلاق میروند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
کلمات دیگر: