بادفرنگ . [ ف َ رَ ] (اِمرکب ) بازیچه ٔ اطفال است و آن چوب یا چرمی باشد که ریسمان بر آن بندند و در کشاکش آرند تا صدایی از آن ظاهر گردد. (برهان ) (آنندراج ). خراره ، چوبی باشد مدور که ریسمان بر آن بندند و در کشاکش آرند تا از آن صدا برآید و بفارسی بادفرنگ گویند. (منتهی الارب ). بادآفراه . بادافراه . بادافره . بادفرنک . بادفر. بادفرا. بادبر. بادپر. فرفر. فرفروک . فرفره . بادفره . بادبرک .بادفرک . بادبره . بهنه . شیربانگ . گلگیس . پِل . پهنه . فرموک . گردنای . خذروف . دوّامه . و رجوع به باد شود.
بادفرنگ
لغت نامه دهخدا
بادفرنگ . [ ف ِ ن َ ] (اِ مرکب ) در خراسان بادفراه را گویند. (از برهان : بادفراه ). رجوع به بادآفراه ، بادافره ، بادافرا، بادفرا، بادفرنگ ، بادبر، بادپر، فرفر، فرفروک ، بادفر، بادفره ، بادفرک ، بادبره ، خذروف ، شیربانگ ، گلگیس ، پِل ، دوّامه ، بادفرک ، بادبره ، بهنه ، پهنه ، فرموک ، گردنای ، خراره ، فرفره شود.
کلمات دیگر: