کلمه جو
صفحه اصلی

بارآغوش

لغت نامه دهخدا

بارآغوش . (اِ مرکب ) چیزی که انسان بتواند در آغوش خود حمل کند.در بعض نسخ نوشته : مقدار مایحمله الانسان ملاصقاً بجنبیه . (شعوری ج 1 ورق 169). بغل پر. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: