کلمه جو
صفحه اصلی

بازارزده

لغت نامه دهخدا

بازارزده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) جنسی که آنرا مکرر در بازار برده باشند و هنوز خریده نشده باشد. (آنندراج ) (فرهنگ ضیاء). متاعی که لایق فروختن نباشد. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: