بازپاشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) از هم پراکندن . از هم جدا شدن اجزای چیزی . پریشان و پریش شدن . و رجوع به بازپاشیده شود.
بازپاشیدن
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
بازپاشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) از هم پراکندن . از هم جدا شدن اجزای چیزی . پریشان و پریش شدن . و رجوع به بازپاشیده شود.