باغ سرآسیاب . [ غ ِ س َ ] (اِخ ) نام آبادیی نزدیک کرمان : سلطانشاه در بعلیاباد که این زمان باغ سرآسیاب گویند با ندماء و عمله ٔ طرب بشرب مدام مشغول بود. (تاریخ کرمان ص 86).
باغ سرآسیاب
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
باغ سرآسیاب . [ غ ِ س َ ] (اِخ ) نام آبادیی نزدیک کرمان : سلطانشاه در بعلیاباد که این زمان باغ سرآسیاب گویند با ندماء و عمله ٔ طرب بشرب مدام مشغول بود. (تاریخ کرمان ص 86).