بتاسانیدن .[ ب ِ دَ ] (مص ) ترسانیدن . (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). تاسانیدن . شوک دادن . || بچه را بگریه واگذاشتن چندانکه بیحال شود. رجوع به بتاسیدن شود.
بتاسانیدن
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
بتاسانیدن .[ ب ِ دَ ] (مص ) ترسانیدن . (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). تاسانیدن . شوک دادن . || بچه را بگریه واگذاشتن چندانکه بیحال شود. رجوع به بتاسیدن شود.