کلمه جو
صفحه اصلی

بحیرآباد

لغت نامه دهخدا

بحیرآباد. [ ب َ ] (اِخ ) نام قریه ای به مرو. (منتهی الارب ). و ابوالمظفر عبدالکریم بن عبدالوهاب بحیرآبادی منسوب به آنجاست . (از معجم البلدان ).


بحیرآباد. [ ب ُ ح َ ] (اِخ ) نام قریه ای به جوین از نواحی نیشابور. (از معجم البلدان ).



کلمات دیگر: