کلمه جو
صفحه اصلی

بدخورش

لغت نامه دهخدا

بدخورش . [ ب َ خوَ / رِ ] (ص مرکب ) بدغذا و بدخوراک . (ناظم الاطباء): وغل ؛ مرد بدخورش . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: